تیتر امروز

سلیمانی اردستانی: هر پرچمی که بنام اسلام برداشته شود یا حقوق بشری است و یا اسلامی نیست
در گفت‌وگوی دیدار اندیشه با یک فقیه و استاد دانشگاه و حوزه، مطرح شد:

سلیمانی اردستانی: هر پرچمی که بنام اسلام برداشته شود یا حقوق بشری است و یا اسلامی نیست

عبدالرحیم سلیمانی اردستانی در برنامه دیدار اندیشه گفت: اصرار بر حق تعیین سرنوشت مهمترین دلیل امتناع امام‌ حسین (ع) بر عدم بیعت با حاکم بود.
انگیزه‌های سوءقصد به ترامپ چیست؟/ افشاگری طیب‌نیا درباره نقش جلیلی در به تصویب نرسیدن FATF
مجله خبری تحلیلی دیدار نیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

انگیزه‌های سوءقصد به ترامپ چیست؟/ افشاگری طیب‌نیا درباره نقش جلیلی در به تصویب نرسیدن FATF

این یازدهمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 شهروند مطلع، شهروند منفعل

ما از تجربه دوران جنگ و ایجاد ستاد تبلیغات جنگ (البته با اصلاحات و بازنگری در شرح وظایف و کارکرد آن) به‌خوبی می‌توانیم بهره ببریم البته نه صرفا با تقویت جنبه احساسی و پروپاگاندایی آن بلکه جنبه‌های اقناعی و توانمندسازی آگاهی‌بخشانه شهروندان.

کد خبر: ۶۱۷۳
۰۰:۵۵ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۷

دیدارنیوز - یادداشت حبیب‌الله معظمی گودرزی را در انتقاد از دولت بخاطر بی‌توجهی به آرامش افکار عمومی در آشفته بازار کنونی می خوانید:

برخلاف تصورشکل گرفته از رقابت های انتخاباتی سال های 1392 و 1396 که چنین برداشت شد رسانه و ارتباطات و افکار عمومی در برنامه های کلان نامزد پیروز انتخابات جایگاه ویژه ای دارد، چنین چیزی اما بعد از گذشت پنج سال از عمر این دو دولت اتفاق نیفتاده که در شرایط حساس کنونی اثبات این ادعا نمایان است.

ما در یکی از بدترین دوران اغتشاش و آشفتگی اطلاعاتی و اطلاع‌رسانی در کنار اغتشاش در تصمیم‌گیری ها یا بی تصمیمی ها یا به موقع نبودن تصمیم های اقتصادی قرار داریم. در این شرایط آشفتگی ذهنی و اقتصادی که مردم نیاز به آرامش دارند؛ آرامشی که از سوی منتخبشان به آنها داده شود، گفت و گوی تلویزیونی رییس جمهور لغو می شود و این پیام به مردم منتقل می شود که مسوولان کشور از گفتگو و اطمینان بخشی به آنها و تزریق آرامش به جامعه و ذهن آنها گریزانند. در ماه های اخیر ذهن مردم بیش از جسمشان از این شرایط رنج برده و آسیب دیده است. ذهن مردم پر از تنش است و پر از ناآرامی. ناآرامی و تنش ذهنی و عدم اطمینان ناشی از شرایط و قیمت ها و خبرهای بد و بی انضباطی و خیلی چیزهای دیگر و کسی هم نیست که به افکار عمومی آرامش بدهد. به این ترتیب افکار عمومی در این تندبادسهگمین به حال خود رها شده است.

در میان این شرایط ناآرامی ذهنی و بی اعتمادی ها اما ارتباطات و رسانه و اطلاع رسانی کجا قرار دارند؟ می توان گفت با مرور عملکرد مدیران و تصمیم گیران عملاً جایگاهی برای آن نمی توان یافت. این طور که پیداست؛گوش ها بسته است و گوش شنوایی نیست چرا که عبرت گرفته نشدشه است و بی اعتنایی به حرف دلسوزان و کارشناسان موج می زند.

واقعیت شرایط کنونی را نه تنها باید دید و جدی گرفت بلکه جامع دید و بخش مغفول آن است که مردم در ماه های اخیر نگران شده اند، نگرانی روز افزون و بی اعتمادی و عدم اطمینانشان نسبت به آینده (اقتصادی) روبه فزونی است. اینکه این ایجاد نگرانی منشا خارجی دارد و دشمنان هستند یا داخلی و سوء تدبیرها و مدیریت ها، به این یادداشت مربوط نمی شود اما نگرانی مردم و افکار عمومی که رها شده اند واقعیتی است که به درستی وظیفه این نوشته است.

چرا مدیران و تصمیم گیران در شرایط کنونی کشور بیش از گذشته به رسانه و ارتباطات با مردم وقعی نمی نهند؟ از گفتگو با مردم گریزانیم یا در فکرش نیستیم. با مردم باید حرف زد آن هم صادقانه و نگرانی هایشان و روح و روان پریشان و ناامیدشان را دست کم کنترل کرد. دوران اطلاعیه صادر کردن آن هم خطاب به مردم و شکل ارتباطات و اطلاع رسانی یک سویه گرفتن، گذشته است. بانک مرکزی بعنوان نهاد اصلی تصمیم گیر در شرایط کنونی هم در پنجسال اخیر و هم بخصوص در پنج ماه اخیر بشدت از فقدان ارتباطات مردمی رسانه ای آسیب دید حرف های مردم شنیده نشد با مردم گفتگو نشد رسانه ها مورد مشورت و رفع نگرانی قرار نگرفتند که به قائل نبودن آنها به افکار عمومی و رسانه ها در معادلات اقتصادی خود بود که نتیجه ان این شد که و یکی از بدترین دوره اطلاع رسانی در ایران در این دستگاه طی چند سال و چند ماه اخیر رقم خورد.

دلیل این ادعا؛ اظهارات رییس جدید بانک مرکزی است که در نخستین سخنان خود در این سمت یکی از برنامه های خود را اطلاع رسانی به مردم و شفاف سازی و توجه به افکار عمومی و رسانه ذکر کرده است. پس فقدان این برنامه در گذشته بوده که این موضوع را در راس برنامه های رییس جدید قرار داده است.

در شرایط جدید خروج آمریکا از برجام والتهاب آفرینی در جامعه ما ناشی از این خروج، از سوی مسوولان امر از داشتن برنامه اقتصادی و نظامی و.. برای مقابله با این وضعیت سخن رانده شده است اما جایگاه افکار عمومی کجاست.

جایگاه افکار عمومی همانجاست که آقای ترامپ را که ممکن است کسانی او را دور از درایت و فکر بخوانند، در نشست مطبوعاتی پس از دیدار روز دوشنبه همین هفته با نخست وزیر ایتالیا در واشنگتن، از تمایلش به دیدار و مذاکره با همتای ایرانی خود سخن گفته است . او به این ترتیب افکار عمومی جهان و ایران را به سوی خود جلب کرده است که نشانگر آن است به افکار عمومی نیاز دارد تا تصویر مخرب و جنگ افروز از وی ترسیم نشود بلکه اهل مذاکره.

مدیریت کشور در شرایط جدید و حساس کنونی درکنار دیگر نیازهای اساسی به یک برنامه، یک پیوست و ضمیمه ارتباطاتی-رسانه ای نیاز دارد که اجرای آن با حمایت دولت به دست رسانه های خصوصی و مستقل و علاقمند به سرنوشت ایران باشد نه رسانه های حکومتی و دولتی که یا غیر منصفند یا مجیزگو و تصویرگر گل و بلیلی از شرایط.

شاید توجیه نه چندان قابل قبول مسوولان این باشد که بدلیل شرایط خاص حاکم بر کشور اطلاع رسانی بعد استراتژیک و هم محرمانه (بهره برداری دشمن) پیدا می کند که درجواب می توان گفت چه وقت شرایط خاص و استثنایی بر کشور حاکم نبوده است و ما در چهار دهه اخیر همواره با این توجیه که در موارد نادری درست بود، مواجه بوده ایم . همچنین مگر نمی توان در شرایط خاص به افکار عمومی اطلاع رسانی کرد و آنها را به تند باد حوادث و اغتشاش اطلاعاتی حاکم بر ایران حواله نداد. مسوولان جداً و عملا بایستی برای شهروند آگاه و مطلع در برنامه ریزی های خود در گذر از این شرایط جایگاه قائل باشند. حکومت برای مردم است و اساس و سازنده آن مردمند بنابراین به مشارکت آنها نیاز است. شهروند منفعلی که از اقدامات مسوولان آگاه نیست و با اطلاع رسانی و آگاهی بخشی توجیه نشده است نمی تواند در امور اداره جامعه مشارکت داشته باشد و به تبع آن مدیران نمی توانند موفق باشند. جامعه مشارکتی و مدیران مشارکت پذیر لاجرم نیازمند مشارکت مردمند و مشارکت مردم به اطلاع رسانی و اقناع و آگاه ساختن آنها امکان پذیر نیست.

ما از تجربه دوران جنگ و ایجاد ستاد تبلیغات جنگ (البته با اصلاحات و بازنگری در شرح وظایف و کارکرد آن) به خوبی می توانیم بهره ببریم البته نه صرفا با تقویت جنبه احساسی و پروپاگاندایی آن بلکه جنبه های اقناعی و توانمندسازی آگاهی بخشانه شهروندان .

به ادعای جمله ابتدای این نوشته باز می گردیم که دلیل آن ادعا اینست در این پنج سال، چه برنامه تحول ساز مثبت و توسعه ای برای ارتباطات و رسانه ها از سوی دولت اجرا شد؟!

دولت برای شرایط خطیرتر پیش رو به مردم و افکار عمومی بیش از پیش نیاز دارد بنابراین نبایستی آنها را به حال خود رها سازد تا بعلت بی توجهی جدی خود به اطلاع رسانی و اقناع افکار عمومی، مردم در تنش ذهنی خود، بی ثباتی قیمت ها و بی پاسخگویی مسوولان عذاب بکشند.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی